|
صحنهای از فیلم «تهرون» ساخته نادر تکمیل همایون |
نادر
تکمیلهمایون، کارگردان ایرانی مقیم
فرانسه با اولین فیلم بلند خود
«تهرون»
در شصت و دومین دوره جشنواره فیلم
ونیز شرکت کرد و جایزه منتخب
تماشاگران بخش هفته منتقدان این
جشنواره را بهدست آورد
تا به حال خیلی پیش اومده مطلب و داستانهایی خونده باشیم و یا فیلمهایی نگاه کنیم که سرتاسرش از شدت مضحک و چرند بودن یا چشماممون باز بشه و اوف اوف کنیم یا چشمامونو ببندیم و پوف پوف ! نمونه ش چاردیواری که در ایام نوروز پخش میشد . فیلم نمکی بود
خصوصا با بازی این دو نفر حالا برعکسشو تصور کن !
چند روزیه فیلم ایرانی به اسم تهرون روی اکرانه و دیشب با دوستان برای دیدنش راهی سینما شدیم . در این چند ساله چند باری که برای تماشای فیلم ایرانی رفتم سینما به حدی بیخود و مزخرف بودند که اینبار هم با بی تفاوتی حتی نخواستم توی نت سرچ کنم که به تماشای چه فیلمی میخوام برم .
حدود چهل نفری بودیم و بیش از نیمی هم فرانسوی بودند . اوایل فیلم با همون اوف وپوفها آغاز شد و کم کم در اواسط به حدی غرق میشی که دیگه فرصت اوف و پوف هم نداری و صحنه ها یکی پس از دیگری با اکسیون و اموسیون زیادی که داره تقریبا تروریزت می کنه و آخرای داستان چنان ضربه شدی که دیگه حتی حال از جا بلند شدن هم نداری . . . البته این حس من بود!
انتهای فیلم سکوت حاکم بود و تنها یه مرد جوان ایرانی با عصبانیت در رو باز کرد و در حالی که بلند داد میزد که تا به حال فیلمی به این مزخرفی ندیده بود سالن رو ترک کرد و ما چهار نفرلژ نشین هم چنان میخکوب بودیم که صدای دوستان در اومد که بابا فیلم تموم شد بلند شید دیگه !
همه ما واقعیتهای تلخ اجتماعمون رو قبول داریم و البته این حقایق کم و بیش در هر نقطه این دنیا وجود داره و هر قشری از جوامع بشری هم به گونه ای درگیر معضلات اجتماعی هستند. کارگردان این فیلم که مشخصه با فیلمهای قبل انقلاب و بعد انقلاب بخوبی آشناست و با عشق تمام اونها رو مورد توجه و مو شکافی قرار داده سعی کرده در یک فیلم پر اکسیون نسبتا بلند سینمایی تقریبا تمامی این معضلات اجتماعی رو و البته با شبیه سازی صحنه هایی از فیلمهای قبل و بعد انقلاب در قالب یک داستان و یکجا در معرض دید و نقد قرار بده و البته با توجه به سابقه کاری که داشته کارش در خور تحسینه و ناگفته نمونه که گویا همه دست اندر کاران فیلم بجز هنرپیشه ها فرانسوی هستند و هنر پیشه ها هم تصور می کنم اکثرا گمنامند و تنها آتیلا پسیانی که در چند صحنه کوتاه حضور داشت برام آشنا بود . نمی دونم این داستان واقعی و مستند بوده یا نه و شاید هم تا حدودی بوده ولی تصورم اینه که واقعیت صحنه های پی در پی چنین داستان تلخی به همون نسبت به واقعیت نزدیکه که صحنه ها و رویدادهای سریال طنز چاردیواری و حتی فیلمهای بیشمار خارجی که نمیخوام در موردش بحث کنم !
فیلم تهرون فیلمیه سراسر تلخی و زهر و نمایانگر عمق و عظمت فقر فساد فحشا دروغ کلاهبرداری قاچاق خیانت و تمامی پلیدیها و زشتیهای زندگی پست و حیوانی انسان نماها که البته با چهره های معصوم و دلنشین بعضی از بازیگران رنگ گرگ و میش به خود میگیره و در نهایت میشهایی که در اجتماع گرگها بناچار لباس گرگ بر تن میکنند گرچه میشهای گرگ نما هم در آخر همیشه طعمه گرگها خواهند شد .
همه ما به مشکلات و معضلاتی که مردم ما با آن درگیرند آگاهیم و شاید در حقیقت هیچ یک از صحنه های تلخی که مشاهده میکنیم عملا قابل انکار نیست و همه ما ایرانیها از دیدن چنین صحنه هایی منقلب و آشفته میشیم ولی آیا به عنوان یک ایرانی و با داشتن اندکی غیرت و همیت ایرانی بودن و وطن دوستی و مردم دوستی که در وجود ماست این بی انصافی و ناحقی در حق وطن و مردم شریف و نجیب و غیور ایران نیست که تنها با انتخاب صحنه های تلخ و زشت و اسفبار (که البته به عقیده من بعضی از صحنه ها کاملا ناهماهنگ و بی تناسب و اغراق امیز و غیر واقعی هستند) در کنار یکدیگر محصولی رو ارائه بدیم که تماشای اون حتی برای یک ایرانی که بخوبی با وطن و فرهنگ و اجتماعش آشناست زهرآگین و شوک برانگیزه !
آیا از خود سوال کردیم که یک فرد خارجی و بفرض فرانسوی که هیچ آگاهی و شناختی روی ملت و فرهنگ غنی ما نداره با دیدن چنین فیلم و فیلمهایی چه نقشی از ایران و ملت ایران در ذهن و وجودش بسته خواهد شد و با چنین کاری آیا با دست خود بزرگترین ضربه ها رو به وطن و ملت و فرهنگ و تک تک ما به عنوان یک هویت ایرانی نخواهیم زد ؟
انتقاد امری مفید و ضروری و سازنده است ولی به چه قیمتی !