درد ودل بهاری ...!

امروز جمعه ست و فرصتیست برای خیلی از شماها که با دوستان و عزیزان به گشت و گذار طبیعت برید و در کوه و دمن و کنار مخلوقات چشم نواز خداوندی لحظاتی رو با فراغ خاطر به تفریح و استراحت بپردازید .

نمی دونم تو چقدر طبیعت رو دوست داری و مرداب رو چطور؟

عجب سوالی؟!!

راستش من از اون زمانی که چیزهایی به خاطرم میرسه یعنی از همون بچگیهام علاقه زیادی به طبیعت و گیاهان و جانوران داشتم و صحنه هایی از فیلمهای دوران کودکیم هم که در نظرم ثبت شده بیشتر مربوط میشه به فیلم تارزان و مستندهای راز بقا و گردشگریهای توریستی . . . ! و حتی الان هم جذب چنین برنامه هایی میشم و سریال خانه کوچک که شاید اینجا برای پنجمین بار توی این چند سال داره پخش میشه از سریالهای مورد علاقمه ! و این وبلاگ تا حدودی نمایانگر و بازتاب حسهای درونیمه و تعجب نکن اگه کم کم اینجا رو مملو از جک و جونورهای خوشگل و گل و گیاه و منظره یافتی و البته امیدوارم این عشق درونی اینجا رو به حدی اشباع نکنه که گریزونت کنه ! و بعید نیست تا حالا هم زیادی اشباع بدونیش و روت نشه بهم بگی

باورت میشه موقع انتخاب رشته دانشگاهی فقط دو رشته رو انتخاب کردم . اولیش رشته ای بود که پذیرفته شدم و ادامه دادم و دومیش علوم جانوری بود . خیلی دوست داشتم زیست شناس بشم و در پی کشف و دریافت شگفتیهای طبیعت . البته این علائقم فکر می کنم بی ارتباط با روحیه ماجراجوی من نداشته باشه چون کلا ناشناخته ها و رموزات عالم منو به شدت به طرف خودشون جذب می کنند و حتی ممکنه برای کشفشون به بزرگترین ریسکها هم دست بزنم . البته اشتباه نکن . . . بیشتر این حسها و رازهای نهفته متاسفانه تنها در ضمیر و درون منه تا در زندگی بیرونیم !