اسارت!

میدونم همه ما چنین حالی رو تجربه کردیم و شاید بارها و بارها ! در اون لحظات که شوق پرواز در خود می بینیم و بالی برای پرواز نداریم و یا بالهامون رو شکسته و یا در بند می بینیم شاید سخت ترین لحظات زندگی رو سپری می کنیم و سنگینی این بار بر دوشمون غیر قابل تحمل میشه ! در اون موقعیت چه عکس العملی از خود نشون میدیم و میتونیم بدیم ؟ آیا وقتی این وزنه سنگین به بالهای ظریفت بستست بال و پرزدنت رو بیهوده نمی بینی ؟ شایدم میگی اینقدر بال میزنم تا از نفس بیفتم و مرگ رو به زندان و قفس ترجیح میدی ! شاید هم منتظر معجزه ای تا ناگهان فرشتگان غیب باهات همراه بشن و کمکت کنند و غل و زنجیرهای بسته به وجودت روبه پر کاهی مبدل کنند ! و نه شاید هم همه این وزنه های سنگین تنها اوهام و تجسمات ما هستند و این خود ما هستیم که اونها رو سنگین حس می کنیم و در حقیقت ما انسانها میتونیم در هر جا و هرحال وشرایطی سبکبار و سبکبال خودمون رو حس کنیم و باور داشته باشیم که خواستن توانستن است و آسمانی بیکران پیش روی ماست و در انتظار ما ! نمی دونم . . . هر چه هست لحظات رنج آوریست وگاهی خفقان آور و   موقعیتی که در آن بسرمی بریم بسیار پیچیده و لاینحل جلوه می کنه !

Free counter and web stats
Free counter and web stats