اشعار و متون روز مادر!

 

میلادش تولد بهاراست ؛ تولد آب است و تولد هر چه پاکی و زلالی . میلادش از هر سو رحمت است. از آن جهت که ادامه ی راه انبیاست. فاطمه ( س) امتداد راه انبیاست. اگر او نبود، طریق انبیا ابتر می ماند و این سلسله ی پیوسته به بن بست می رسید. فاطمه ، فاطمه نامیده شد؛ چون از هر زشتی و پلیدی بری بود و ناپاکی در او راه نداشت؛ هر چه بود، عصمت بود و عفاف پاکی .

فاطمه آن گونه بود که هر گاه پیامبر (ص) او را می دید ، تسکین می یافت و اوهمیشه با یک سبد شکوفه ی لبخند به استقبال پدر می رفت. فاطمه در خانه ی همسر  نیز چنین بود؛ آن سان که علی و فاطمه شایسته ترین زوج جهان بودند. خانه گلی فاطمه پناهگاه مسکینان و فقیران بود. هر حاجتمندی که از همه جا ناامید می شد، رو به خانه فاطمه می آورد و با دست پر باز می گشت.

صفات فاطمه (س) آن چنان آسمانی است که خداوند در قرآن او را که همراه با همسر و فرزندانش سه شب متوالی غذای افطار خود را به فقرا می بخشند، این گونه می ستاید: و یُطعِمونَ الطعامَ عَلی حُِبّهِ مِسکیناً و یَتیماً و اسیراً ( سوره دهر ، آیه 8 ) فاطمه صفات و خصلت هایی را که از پدر به ارث برده است ، همان گونه نیز به ارث می گذارد؛ و چنین است که فرزندان او بهترین انسان های روی زمین هستند. و از این روست که خداوند بر پیامبر (ص) به سبب اعطای فاطمه ( س) منت می نهد  و او را به شکر گزاری فرا می خواند و می فرماید :

 " انا اَعطیناکَ الکَوثر  فَصَّل لِربِّک وَانحر  اِن شانِئکَ هُوالَابتَر . ( سوره کوثر)

 

میلاد گل سر سبد آفرینش ،حضرت فاطمه (س) بر همه عاشقان خاندان عصمت و طهارت ،

مبارک باد.


مادر!

مادر تو فرشته ای

تـــرا ستایش می کنــــم

ترا که قلب سرشـــار و روح بزرگ ودستان گرم و زندگی پرورت چراغ راه ماست

امید و تکیه گاه ما

زندگی و هستی ماست

تـــرا ستایش میکنــــــم

ترا که می بخشایی ومهربانی بی توقعت رانثار میکنی

حجت بی اجر و مزدت را

تـــــرا ستایش میکنم

ترا که می سوزی و میکاهی

و برای مهر ورزیدن نه زمان می شناسی، نی مکان

و نه پشیمانی را پیشه میکنی

تـــرا ستایش میکنم

ترا ای مادر پاک ، ای روحانی پاک

ای سرچشمهء همه مهربانی ها، همه فدا کاریها و همه از خود گذشتی ها

تر ای مادر بخشاینده، ستایش میکنم

بخاطر وجودت که صفای آسمان بهار را دارد

بخاطر قلبت که گستردگی دریای پاک را دارد

و بخاطر دامانت که ما را پروراندو لالایت که نشه خواب را در چشمان ما ریخت

و نگران سرنوشتمان

نگران خوب و بد

نگران خوشحالی و غمها بی پایانمان است

ترا ای مادر، ای روحانی مقدس

ستایش میکنم و در برابر عظمت روح

ودر برابر شکوه رنجهای بی دریغت که

هرگز شکوه ای بهمراه ندارد سر تعظیم فرود آورده و میگویم

مادر! تو فرشته ای

 
دو دستت شاخه ی سبز محبت
نگاهت پاک و لبریز از صداقت
به نبض قلب صاف و مهربونت
یه عمره خو گرفتم کردم عادت
وجودت رمز پاکی استواری
حضورت عطر گلهای بهاری
بگو تو عمق اون چشمای معصوم
هراس و بیم و وحشت از چه داری
حالا که قد کشیدم در کنارت
بزن تکیه به شونه ام منرو دریاب
پراز شوقم امیدی کودکانه
بخون لالایی هاتو اومده خواب
هنوز در پیش تو ناچیز و خردم
نذار پرپربشه گلبرگ تردم
هنوز با اسم تو آروم میگیرم
تو جونم عمرمی بی تو میمیرم 

 

 

مادر عزيز در برابرت كويري تشنه هستم ودر انتظار باران محبتت غنچه اي هستم در دستان گرم توكه با اشكهاي پاكت سيراب مي شوم .در درياي بي كران چشمانت پاكي وعشق را ديده ام و مي خواهمچون كبوتري سبكبال در پهنه اين آسمان پرواز نمايم .و اكنون از تولد مهر صداي بلبلان ترانه ساز زمين است واين ترانه نوايي است كه قلب هاي آدميان را به تپش وا مي دارد.پس مادر اي مهربان ترين پيوند ، هستي ام به عشق تو زنده است و رأفتت و شهامتت در قلب انسانيت حك شده است. و تو را اي ُدرج بينواي  مرواريد خِرد چگونه بايد در اين بُرهه از زمان نمايان ساخت كه قصه شجاعت و ايمانت از تمام شمع ها فروزان تر است .

 

روزت را همواره ارج مي نهيم و رايحه ايثار و محبتت را در جانمان مي ستاييم

 

 هم طپشِ همیشگیم فقط تویی تو مادرم
با تو حضورِ گریه رو از یاد اینه می برم
تو مث یه ستاره ای تو شبای شعرای من
با تو دیگه ترانه هام قشنگیا رو رَج زدن
خاتون قصه های من! بانوی پاک و بی بدل!
پیش کشِ یه ثانیهَ‌تِه قربونی چن تا غزل
گذشته فصل رنگی بازیای عروسکیم
گم شده انگار بی صدا راهِ عزیزِ کودکیم
منو قایم کن، منو تو چارقد گلدارت بگیر
می ترسم از حضور این آدم بزرگای حقیر
من که به جز تو مادرم هیچ‌کی رو باور ندارم
با تو دارم از همة خوبیا سر در می یارم
توی ترانه های من همیشه جا پای تواِ
این زمهریر زندگیم گرمِ نفس های تواِ
با تو دارم جون می گیرم، خاتونِ بارونی من!
ناجی نازنینِ این هق هق ِ پنهونی من!
دست تو به سکوت من شعرای ناب و هدیه کرد
آغوشِ اَمنِت با منه تو وحشتِ شبای سرد
ترجمة نگاهتن تک تک واژه های من
پُر شدن از نوازشات تموم لحظه های من
بی بی بخشندة من! فرشتة زمین نشین!
ببین همیشه کودکم تو دستای تو نازنین
همیشه در کنارمی مث هوا، مث نفس
برای حسِ شاعریم لمسِ نفس های تو بس
با تو به پیرهنِ شبام ماه و ستاره می زنم
تو تکیه گاه اَمنِ من! همیشه عاشقت منم
 


 

دلنوشت بهار !

 این روزها شاید بیش از هر زمان دیگری دلم هوات رو می کنه و برات پر می کشه و گاهی بیقرار حضورت و لمس دستها و بوسیدن چهره مهربانت و بوییدن بوی تنت میشم و لحظاتی از بیقراری آرزو می کنم ایکاش میتونستم پر بزنم و خودم رو در کنارت ببینم و یا چشم باز کنم و ببینم تو اینجا و در کنارمی و نگاه پر مهرو گرمت رو که همیشه غمی در عمقش پنهانه نثارم می کنی و من باز بتونم موهای بور قشنگت رو شانه بزنم و بالای سرت جمع کنم و صورتت رو نوازش کنم و با بوسه های سرانگشتام چروکهای قشنگش رو از هم باز کنم و با نگاه به چهره ت چشمام پر اشک بشه و دلم بخواد در آغوشم فشارت بدم و ببوسمت ولی بازم روم نشه و اشکم رو ازت پنهان کنم و زبانم رو قاصر از هر کلام محبت آمیزی ببینم که براستی کدام کلام و کدام نگاه میتونه عمق محبت درونیم رو بهت نشون بده و اینکه چقدر شرمنده ام که در این زمان که تو با این همه ایثارها و جانفشانیها و دغدغه هایی که برایم داشتی شاید تنها آرزوی یک نگاه و دیدار مرا داری و من از بذل این اندک ذره وجودی خودت هم بر تو قاصرم و لیاقت انس حضورت را هم ندارم و تنها  آه سینه و اشک چشمان و بوسه هایم را روانه باد و نسیم کرده و راهی کویت می کنم و دامانی از گلهای معطر محبت را روانه ات می کنم و میدانم آنقدر به من نزدیکی که بوی محبتم را حس می کنی و اشکهایم صورتت را نوازش خواهد داد و در این لحظات پس از باران رنگین کمان عشق و محبتم دیدگانت را جلایی خواهد بخشید . دوستت دارم و دستان پرمهر و صورت پاک و مهربانت را بوسه بارانم و همواره بی تاب دیدارو بوییدنت هستم معطرترین گل بهاری ام . . . مادرم ! 

 

پستهای کامل مربوط به روز مادر و هفته زن را در لینک زیر میتوانید مشاهده کنید.


http://bahareh-delsetan.blogfa.com/cat-32.aspx

 متون و اشعار به زبان فرانسه در بخش ۲ سایت

Free counter and web stats
Free counter and web stats